گزیده اشعار هالینا پوشویاتوسکا و ولادیمیر هولان درباره شاعران: هالینا پوشویاتوسکا (به لهستانی: Halina Poświatowska) (زادهٔ ۹ مه ۱۹۳۵ – درگذشتهٔ ۱۱ اکتبر ۱۹۶۷) شاعر و نویسنده زن لهستانی و یکی از مهمترین چهرههای ادبیات مدرن لهستان است. هالینا پوشویاتوسکا جزو بهترین شاعران زن لهستان است و از او به عنوان همردیف برنده جایزه نوبل، ویسلاوا شیمبورسکا یاد میکنند. ولادیمیر هولان در سال ۱۹۰۵ در پراگ زادهشد. اولین کتاب شعرش در سال ۱۹۲۶ منتشر شد. در ۱۹۳۳ ویراستار مجلهی هنری «زندگی» شد و پس از ۱۹۴۸ و با قدرتگرفتن نظام کمونیستی چکسلواکی تا ۱۹۶۳ از او هیچکتابی منتشر نشد. عنوان «فرمالیست» همان اتهامی بود که پس از سالهای ۱۹۲۴ در روسیه، به نویسندگان دگراندیش عطا میشد و آنها را خائن به تاریخ و برج عاج نشین معرفی میکرد. در کشورهای بلوک شرق، این اتهام از روسیه به وام گرفته شد. هولان در این ایام به تبعید خودخواستهای رفت و در جزیرهی کامپا ساکن شد. در این خلوت، بهترین شعرهای هولان زاده شدند، شعری تلخ و ژرف با درونمایهای از تشویش، نومیدی و بازتاب جور زمانه و هراس اجتماعی. در سال ۱۹۶۳ جهت بادها عوض شد و سه مجموعهی شعر از هولان اجازهی انتشار یافت. در سال ۱۹۶۴ شعر بلند «شبی با هملت» را منتشر کرد که یکی از شاهکارهای شعر این قرن به حساب میآید. هولان سالهای سرودن «شبی با هملت» را بیرحمترین سالهای زندگیاش میداند. مینویسد: «در تنهایی گزندهی آنروزها مثل زمینی بودم برای گرفتن و گذراندن تمام وحشت آن ایام.» یارسلاو سیفرت دوست هولان که جهان انگلیسیزبان او را به خاطر جایزهی نوبلاش بیشتر میشناسد، هولان را «بهترین شاعر از میان همهی ما » قلمداد میکند. از هولان بیش از بیست کتاب شعر به چاپ رسید. از او علاوه بر شعر، کتابهایی در ترجمهی شعر جهان، مجموعههای مقالات، روزنوشتهها و ... به جا ماندهاست. ولادیمیر هولان در سال ۱۹۸۰ از دنیا رفت.
متن انگلیسی شعر با ترجمه ی فارسی بهمراه زندگینامه ، توضیحاتی درباره ی یادداشتها... سیلویا پلات در ۲۷ اکتبر سال (۱۹۳۲) در آمریکا و در شهر بوستون به دنیا آمد و در سال 1953 او با بلعیدن ۵۰ قرص خواب برای اولین بار اقدام به خودکشی میکند ولی برادرش از آن اطلاع پیدا میکند و او را به بیمارستان منتقل میکند.در آنجا چند ماه تحت درمان و روانکاوی قرار داشت و تحت مداوا با شوک الکتریکی قرار گرفت. شرح وقایع این روزهای او بعدها دست مایهٔ تنها رمان او یعنی "حباب شیشه" قرار گرفت که کتاب پر فروشی نیز می شود..هنگامی که دانشجوی فوق لیسانس ادبیات انگلیسی و آلمانی بود با اتو پلات آشنا شد و باهم ازدواج می کند. در سالهای بعد، او با استفاده از یک بورس تحصیلی به بریتانیا رفت. در دانشگاه کمبریج با تد هیوز شاعر بلندپایهٔ انگلیسی آشنا شد. دومین ازدواج او در ژوئن سال (۱۹۵۶) با همین شاعر بلند پایه بود.سیلویا پلات سرانجام در فوریه ۱۹۶۳ با گاز خودکشی می کند. بسیاری از علاقهمندان سیلویا پلات، بیبندوباری تد هیوز را عامل از هم پاشیدگی روانی وی و خودکشی او میدانند و بارها عنوان هیوز را از روی سنگ قبر او کندهاند. علاقه مندانش رابطه تد هیوز با زنی دیگر و ناتوانی سیلویا در خو گرفتن به این وضع را دلیل خودکشی مجدد او می دانند. کتاب شامل شعر سه زن به دو زبان انگلیسی و فارسی می باشد. در آخر کتاب هم زندگینامه و توضیحاتی درباره ی یادداشت های روزانه خانم پلات و درباره ی رمان حباب شیشه خواهیم خواند.
مترجم: احمد شاملو لَنگستون هیوز (Langston Hughes) نامی ترین شاعر سیاهپوست آمریکایی است که با اعتباری جهانی به سال 1902 در چاپلین (ایالت میسوری) به دنیا آمد و به سال 1967 در هارلم (محله سیاهپوستان نیویورک) به خاطره پیوست. زمینه اصلی آثار هیوز دانسته گی نژادی است و اشعار و نوشته هایش بیشتر از هارلم، مناطق جنوب، تبعیضات نژادی، احساس غربت و در همان حال از غرور و نخوت سیاهان سخن میگوید؛ اما اصیل ترین کوشش وی از میان بردن تعمیمهای نادرست و برداشتهای قالبی مربوط به سیاهان بود که نخست از سفید پوستان نشأت میگرفت و آنگاه بر زبان سیاه پوستان جاری میشد. یکی از مهمترین شگردهای شعری هیوز به کار گرفتن وزن و آهنگ موسیقی آمریکایی-آفریقایی است. در بسیاری از آثارش آهنگ جاز ملایم، جاز تند، جاز ناب و بوگی ووگی احساس میشود؛ در بعض آنها نیز چند شگرد را در هم آمیخته و آوازهای خیابانی و جاز و پاره ای از مکالمات روزمره مردم را یکجا بکار گرفته است.
پابلو نرودا (۱۲ ژوئیه ۱۹۰۴- ۲۳ سپتامبر ۱۹۷۳) دیپلمات، سناتور و شاعر شیلیایی و برنده جایزه ادبیات نوبل بود.نام اصلی او « نفتالی ریکاردو الیسر ریهس باسوآلتو » بود که مثل اسم بقیه اهالی آمریکای جنوبی برای بقیه مردم دنیا زیادی طولانی است! برای همین «پابلو نرودا» را از روی نام نویسنده چک یان نرودا به عنوان نام مستعار خود انتخاب کرده بود. بعدها «پابلو نرودا» نام رسمی او شد.او در شهر پارال در ۴۰۰ کیلومتری جنوب سانتیاگو بدنیا آمد. نخستین مقاله نرودا وقتی که شانزده سال داشت در یک روزنامه محلی چاپ شد .خیلی زود و قبل از آنکه هجده ساله شود ، به عنوان شاعر شناخته شد. با رفتن به دانشگاه شیلی در سانتیاگو و انتشار مجموعههای شعرش شهرت او بیشتر شد.کمتر کسی را در عرصه شعر معاصر جهان می شود یافت که مانند پابلو نرودا محبوب باشد . روح ناآرام نرودا حوادث زیادی را برایش رقم زد. او از یک سو به عنوان ادیب و شاعری توانا شهرت جهانی پیدا کرد و درسال 1971 جایزه نوبل ادبیات را کسب کرد و از سوی دیگر عاشقی پرشور و دوستی قابل اعتماد بود. بخش مهمی از زندگی اش هم به فعالیت های سیاسی پیوند خورد و باعث شد او یاور و حامی بزرگی برای سالوادور آلنده باشد . در ۱۹۷۰ نام او به عنوان نامزد ریاست جمهوری مطرح بود اما از سالوادور آلنده حمایت کرد ، پس از انتخاب او به ریاست جمهوری ، نرودا به مقام سفیر شیلی در پاریس منصوب شد ، او همچنین در سال1950 جایزه بین المللی صلح و در سال 1953 جایزه صلح لنین را دریافت کرد نرودا همه جا سفیر صلح بود . مرگ او در اثر سرطان پروستات و چند روز پس از کودتای ژنرال پینوشه و کشته شدن آلنده رخ داد.